سلام میکنم
و پشت پنجره ایستاده ام تنها
کنار خیال پوچ باغهای سبز سرزمین رویایم
مدرن گشته ام دیگر
چه احتیاجم به پنجره!؟
چه محتاجم به آسمان !؟
ابرها را دعای مسافران نمی کند باران
پرنده های فلزی تمام افعالند
سلام میکنم ، اما
چه سود
گشته مانع ِ صدای ِ زخمی من
دریچه های تنگ توری آهن
سلام میکنم
مخاطب من
درخت خشک خیابان پر عبور دلهای خالی از مهر است
همان که شاخه اش مداد من گشته
مخاطب من
تویی که با هزار غصه نشسته ای تنها
مثال من
مثال من که هنوزهم پی محبت بی توقع گلهام
sansiz
نظرات شما عزیزان: